سبک های معماري داخلي در اروپا

سبک های معماري داخلي در اروپا

 

ظهور دین مسیح و رواج تدریجی آن در بخش هایی از خاورمیانه و اروپا سبب شکل گیري سبک هاي هنري مختلف شد. هنر مسیحی، هنري مذهبی و مرکز ثقل آن کلیسا است و نمود این هنر بیش از هر چیز در کلیساها و به ویژه در اروپا تجلی یافته است. با رواج این آیین در سرزمین هاي یونان و رم، به تدریج یونانی ها و رمی ها نقش رهبري دیانت مسیح را به عهده گرفتند و هنري را پایه گذاري کردند که در آن سنت هاي هنري یونانی، رمی و عناصري از میراث هاي شرقی ( ایران، سوریه، آناتولی و میان رودان ) با هم ادغام شد و در شکل معماري کلیساها و هنرهاي وابسته آن به ویژه شمایل نگاري تجلی یافت.

 

معماري اروپا از صدر مسیحیت تا باروك


هنر صدر مسیحیت به دوره شکل گیري هنر مسیحی در فاصله سده هاي سوم تا ششم میلادي در مناطقی که جز قلمرو امپراتوري رم بودند، گفته می شود. از سده
سوم میلادي به بعد مقبره هایی به شکل اتاق هایی که توسط مسیحیان در داخل زمین کنده شده، به دست آمده است. در داخل اتاق ها، طاقچه هایی براي قرار دادن تابوت هاي سنگی ایجاد میکردند. این مقبره ها به
مقابر دخمه اي یا کاتاکومب شهرت دارند. نخستین آثار تصویري مسیحی که بیانگر اعتقادات آنها بود، در همین مقبره ها و نمازخانه ها یافت شده اند. در این نقاشی ها، صحنه هایی از زندگی حضرت مسیح ، ، حضرت مریم و نقش هاي نمادینی چون چوپان نیکوکار، طاووس، کبوتر و غیره نشان داده می شد.

معماري صدر مسیحیت، بر اساس سه نوع الگو در پلان ساخته می شدند:

پلان باسیل کیایی که به عبارتی به کلیساي باپلان طولی نیز معروف است.

2ـ پلان مدور که به تقلید از پلان هاي رمی در ساخت کلیسا رواج یافت.

3 - کلیساهایی بر اساس ترکیب دو پلان محوري و مرکزي ساخته می شدند. کلیساي مزار مقدس در این دوره و با ترکیبی از دو نقشه طولی و مرکزي ساخته شد که نقشه آن دویست سال بعد در کلیساي ایاصوفیه ( مسجد اياصوفيه امروزي ) تکرار شد.


معماري بیزانس با تأسیس پایتخت امپراتوري توسط کنستانتینوس اول آغاز شد. این شهر که بعدها به نام کنستانتینوپولیس ( قسطنطنیه ) و سپس به نام استانبول خوانده شد، مکانی شد براي گردهمایی جمع کثیري از هنرمندان شرق و غرب که حاصل هنرشان را در کلیساها و بناهایی می توان مشاهده کرد که به نام سبک بیزانس شناخته شدند . هنر بیزانس، هنري مذهبی، رمزگرا و رسمی است که ریشه در شرق دارد. نخستین عصر طلایی هنر بیزانس در زمان ژوستی نین شکل گرفت. در این دوره هنر یونانی رمی با عناصر میراث هاي شرقی ( ایران و سوریه ) به خوبی تلفیق شد که حاصل آن دو کلیساي عظیم ایاصوفیه در ( استانبول امروزی ) و بناها سن ویتاله در شهر روانای ایتالیا بود. این بناها داراي نقشه متمرکز، گنبددار و داراي ظاهري ساده و درونی پرتجمل هستند. ایاصوفیه داراي صحن مستطیل شکل است و گنبد عظیمی دارد. این بنا به دلیل ابعاد بزرگ آن یکی از شاهکارهاي معماري است. در این بنا تزیينات داخلی با موزائیک و ستون هاي مرمر و درهاي برنزي است. سالن اصلی آن 24/31 متري پوشیده شده است . به نظر می رسد که این گنبد با یکسري سقف هاي متوالی حاوي 40 پنجره کمانی در زیر آن، بدون وزن در فضا قرار گرفته است. وجود این پنجره ها باعث ورود فراوان نور از همه طرف به داخل سالن می گردد. تمام سطوح داخلی با استفاده از سنگ مرمر چند رنگ، سبز و سفید یا سنگ آذرین بنفش و موزائیک هاي طلایی پوشیده شده است.


ستون هاي مرتفع این بنا با همین نوع روکش، براق به نظر می رسند. در حدود سال 1453 میلادي و با فتح استانبول توسط ترکان عثمانی این بنا به مسجد تغییر  کاربري داد. کلیساي سن ویتاله نیز از آثار معماري بیزانسی است که داراي نقش هاي هشت ضلعی متراکم و گنبددار است. این بنا داراي نماي بیرونی ساده و فضاي داخلی پر از تزیینات است. کلیساهاي گنبددار به عنوان الگو در قلمرو بیزانس ( یونان و اروپاي شرقی و غربی ) رواج یافت. نقاشی هاي موزائکی این کلیسا، خانواده ژوستی نین و همراهانشان را نشان می دهد. در سده هاي هشتم و نهم میلادي، گروهی از مسیحیان با شمایل نگاري به مخالفت برخاستند و تمثال ها را یادآور بت پرستی شمرده و باعث رکود و توقف هنر شمایل نگاري شدند. این توقف، زمینه را براي گسترش تزیینات هندسی و گیاهی آماده کرد. اما از اواسط سده نهم میلادي به بعد، مجدداً شمایل نگاري در بیزانس و اروپاي غربی شکوفا گردید و دومین عصر طلایی هنر بیزانس شکل گرفت در این دوره، طبیعت گرایی و اسطوره گرایی هنر باستانی یونان (دوره کلاسیک) همراه با جنبه هاي نمایشی، عاطفی و ایجاد حس رنج و همدردي در تماشاگر در نقاشی هاي موزائیک و نقاشی هاي دیواري موردتوجه قرار گرفت. ساخت کلیساهاي چلیپایی یونانی (طول و عرض برابر) و استفاده از نقش مایه هاي هنر دورۀ اسلامی نیز در این زمان رواج یافت.

 

 

 

 

 

 

 

معماري رمانسک، سبک معماري اروپایی است که در نیمۀ سده یازدهم میلادي به وجود آمد و در سدۀ دوازدهم رفته رفته کنار گذاشته شد و مرکز آن ایتالیا بود. این نوع معماري از رم و بیزانس تأثیرات اصلی را در طرح و بناي معماري دریافت کرد و در تزیینات داخلی نیز تأثیرات فراوانی از نگاره هاي ایرانی و بین النهرین گرفت. معماري رمانسک بیشترین تأثیر را بر معماري گوتیک گذاشت. این معماري با کیفیت توده اي آن، دیوارهاي ضخیمش، برج عظیم چهارگوش، به  کارگیري قوس هاي نیم دایره رمی، گسترش فضاي محراب کلیسا به منظورحضور بیشتر افراد، استفاده کمتر از چوب به دلیل مشکلات آتش سوزي معروف است. پنجره هاي بناها در این دوره کوچک هستند و نور فضاي داخلی تأمین نمی شود. پیکرتراشی و نقش برجسته سازي که نزدیک به 600 سال متروك و از یاد رفته بود، در دوره رمانسک اوج گرفت و در قالب نقش برجسته سازي روي سنگ در بخش هاي مناسب همانند سرستون ها، بالاي سردرها و حاشیه و قاب بندي هاي تزیینی جلوه گر شد. پیکر تراشی نیز بیشتر جنبه قدیس سازي داشتند تا واقع گرایی و پیکره ها از ظرافت بالایی برخوردار نبودند. از مهم ترین کلیساهاي این سبک می توان به کلیساي سن سرنن در پاریس و کلیساي اشپیر در شهر اشپیر آلمان اشاره كرد كه از شاهکارهاي معماري رمانسک می باشند.

 

 

 

 

 

معماري گوتیک، یکی از سبک ها و دوره هاي تاریخی معماري است. این سبک، یک سبک مذهبی است که همواره در خدمت کلیسا بوده است. هنر معماري گوتیک در نیمه سده دوازدهم پا گرفت و تا نیمه قرن پانزدهم میلادي دوام یافت و در همه کشورهاي اروپایی متداول شد. از ویژگی هاي معماري گوتیک می توان به قوس هاي نوك تیز، پشت بندهاي آزاد، پاتاق هاي دراز، رنگ آمیزي شیشه ها و استفاده از پنجره هاي بزرگ گل سرخی، تأکید بر ارتفاع و شکوه فضا با استفاده از فریم بندي هاي فولادي، مجسمه سازي، نقاشی با آبرنگ بر روي گچ و غیره اشاره کرد. در این کلیساها، با عبور نور از پنجره هاي بزرگ رنگین، فضاي داخلی رنگارنگ و رویایی می شد. گوتیک شعله سان، اصطلاحی است که از حدود سال 1350 میلادي به سبک درهم پیچیده اي از معماري گوتیک در فرانسه اطلاق گردید که تا زمان معماري رنسانس یعنی اوایل سده شانزدهم ادامه یافت. شاخصه بنیادین گوتیک شعله سان، آرایش عناصر فنی و تزیینی بود. در هم پیچیدگی تز یینی فرم ها و آرایه هاي توري شکل باا لگوهاي منحنی هاي دوگانه و خطوط پرپیچ و خم که یادآور شعله هستند، از عناصر بارز این سبک هستند. از مهم ترین کلیساهاي این دوره می توان به کلیساي نوتردام پاریس و کلیساي لائون فرانسه اشاره کرد.

 

 

 

 

 

 

 

معماري رنسانس به معماري اروپا در سده هاي پانزدهم و شانزدهم میلادي گفته می شود که از مشخصه هاي آن، تولد دوباره یا نوزایی عناصر فرهنگی رم و یونان باستان است. رنسانس یا نوزایی، جنبش فرهنگی مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلاب علمی و اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنري در اروپا شد. در واقع، مخالفان سبک گوتیک معتقد بودند که می خواهند بار دیگر به سوي مؤلفه هاي هنري رم و یونان بازگردند و آن عناصر را احیا کنند. خواستگاه رنسانس، شهر فلورانس بود. در این دوره، معماران از ساخت بناي کلیسا به سوي ساخت ساختمان هاي شهر و غیر مذهبی یا کاخ ها و استفاده از نماسازي و تزیینات در دیوارهاي ساختمان ها و ساختن خانه هاي ییلاقی به پیروي از رم باستان، تغییر موضع دادند. معماري و هنر مجسمه سازي در این دوره دیگر در خدمت کلیسا و شکوه فضایی نبود و بیشتر حالت دنیوي و واقع گرایانه به فضاهاي معماري و هنرهایی مانند مجسمه سازي داده بود. از ویژگی هاي این سبک به ساخت گنبد و تالارهاي گنبدي، اهمیت تناسبات انسانی، بهره گیري از عناصر معماري رم و یونان باستان مانند ستون ها و طاق ها و اهمیت پرسپکتیو اشاره کرد. از مهم ترین بناهاي این سبک می توان از کلیساي فلورانس و ویلاي روتوندا نام برد.

 

 

 

 

 

 

 

 

معماري باروك از ایتالیا شروع شد و قسمت اعظم اروپا را هم به زیر پوشش خود درآورد. این سبک تقریباً از اوایل قرن هفدهم تا اواسط قرن هجدهم در بسیاري از کشورهاي اروپایی گسترش یافت. باروك، نوعی هنر بود که در آن قواعد تناسب رعایت نمی شد و همه چیز بنا به احساس هنرمند نمایانده می شد. این سبک داراي روحی از حرکت و جنبش و نقطه مقابل کلاسیک بود. هنرمندان در باروك، برخلاف دوران کلاسیک، با احساس خود حرکت میکردند و احساس را مقدم بر عقل می دانستند. از ویژگی هاي محوري این سبک می توان به این موارد اشاره کرد: 1ـ تعبیه فضاي کلی در مرکز و منظم  کردن سایر فضاها به سمت آن. 2 ـ طراحی با مقیاس بزرگ، در فضایی شکوه مند و ابهت انگیز. 3 ـ به خدمت گرفتن عناصر اصلی پیکرتراشی و نقاشی و سایر هنرهاي تزیینی براي ایجاد اثري کامل. 4 ـ بهره گیري از خطوط مواج و منحنی شکل و تزیینات پیچیده در نماسازي و فضاي داخلی. ایجاد یکپارچگی کامل در فضا، هدف نهایی معماري باروك است. از نمونه های بارز این سبک کلیسایی است که به دست برمینی با دیوارهاي موج دار خلق شده است. یکی دیگر از نتایج یکپارچگی فضا، ساخته شدن گنبد به عنوان جزئی از فضاي داخلی است؛ مانند گنبد سنت ایوودلاساپینزا در رم که حالت مارپیچی دارد و نگاه را به سوي بالا میکشاند .