به کارگیری ترکیب بندی در معماری داخلی
در عالم طبیعت، ترکیب مناسب اجزای هر موجودی عامل بقا، رشد، تکامل و کارایی آن موجود است. ترکیب متوازن و سنجیدۀ اعضای بدن، از سلول ها تا رگ ها، ماهیچه ها و استخوان ها و ساختار درهم تنیده و حساب شدۀ آنها است که جسم انسان را شایستۀ حضور روح، شعور، حیات و کمال کرده امکان بقا و ادامۀ زندگی را برای او فراهم می آورد. معماری داخلی شامل انتخاب عناصر معماری داخلی و چیدمان و ترکیب آنها برای ایجاد فضا و کیفیات مورد نظر برای تأمین عملکرد مناسب، زیبایی و انتقال مفاهیم و معانی است. ترکیب عناصر معماری در یک فضا، مستلزم سازماندهی و استفاده از الگوهایی است که این عناصر را به صورت معنی داری به هم مرتبط کند و زمینهٔ لازم را برای ایجاد یک کل واحد و معنی دار فراهم آورد. زیرا هیچ عنصر معماری نمی تواند بدون ارتباط با عناصر دیگر و ترکیب مناسب با آنها، در طرح و فضای معماری داخلی حضور یابد. در یک ترکیب معماری داخلی، همۀ اجزا، عناصر و قسمت ها در کارکرد، تأثیر کیفی و معنایی که دارند به هم متکی و وابسته هستند.
ارتباطی که بین عناصر معماری داخلی برقرار می شود، از قواعدی پیروی می کند که می توانیم به آنها « قواعد طراحی و ترکیب بندی » بگوییم که مهم ترین آنها در ادامه آمده است:
مقیاس
از نظر بصری اندازۀ اشیا با اندازۀ اشیای هم جوار آن سنجیده می شود و راجع به میزان بزرگی یا کوچکی آن قضاوت می شود. در معماری داخلی اندازۀ اشیا و ابعاد فضا رابطۀ دقیقی با یکدیگر و ابعاد انسانی پیدا کرده و با آن سنجیده می شوند که به آن مقیاس انسانی می گوییم. برای مثال اندازۀ درها، پله ها، ارتفاع پیشخوان آشپزخانه و ارتفاع صندلی با توجه به مقیاس انسانی تعیین می شود. اصل مقیاس طراحی با تناسب در ارتباط است.
تعادل
هر کدام از عناصر مختلف فضا و فرم در معماری داخلی مانند دیوارها، سقف، درها و پنجره ها، مبلمان و لوازم دارای اندازه، شکل، فرم و بافت مختص به خود است. این عناصر در قالب یک ترکیب بصری متعادل و متوازن سازمان پیدا کنند و وزن و نیروهای بصری که به وسیلۀ هر یک از عناصر فوق ایجاد می شود سبب توازن، آرامش و تعادل در فضای داخلی می گردد.
هماهنگی
هماهنگی یعنی همسازی دل انگیز بین بخش های مختلف یک ترکیب. هماهنگی از طریق ایجاد توافق و هم نوایی بین عناصر فضایی و یا اجزای آنها حاصل می شود. از این رو
ایجاد توازن بین یک نظم خشک و بی نظمی، و نیز وحدت و تنوع، آشفتگی و انسجام، به گونه ای که هماهنگی و تنوع را با هم جمع کند، در معماری داخلی و آثار هنری بسیار مهم است.
وحدت و تضاد
اهمیت زیادی در ایجاد یک ترکیب از نظر ساختاری و بصری ایفا می کند. هر مفهومی فقط در مقابل ضد خودش معنا پیدا می کند. (وحدت در عین کثرت) لازمۀ ایجاد هنر، کلیت واحد و منسجم است. وحدت جویی ادراکی و احساسی و گرایش به هماهنگی از یک طرف توان منطقی و تضاد از طرف دیگر در تقابل با هم امکان دیدن و در نتیجه، فهمیدن را برای انسان فراهم می آورند.
ریتم
ریتم در ساختمان، از طریق تکرار بخش های مشابه مانند پنجره ها، ستون ها و تیرها حاصل می شود و باعث وحدت و هماهنگی آن می گردد. ریتم، ممکن است یکنواخت و یا متغیر باشد. ویژگی ریتم های بصری در یک ساختمان به شکل، اندازه و جهت قطعات و فاصلۀ تکرار آنها بستگی دارد. جریان دید، همواره توأم با حرکت است.
تأکید
همه مفاهیم، فرم ها و عناصر مطرح معماری داخلی، ارزش و اهمیت یکسانی ندارد. قاعده تأکید، امکان حضور عناصر مهم و یا باارزش را در کنار سایر عناصر سازمان دهندهٔ فضا فراهم می آورد. طرح بدون عنصر مورد تأکید، یکنواخت و بی تحرک به نظر می رسد. هر قسمت از فضای داخلی را می توان از طریق مکان یابی ویژه، اندازۀ بامعنا، شکل ویژه، ارزش خاص یا رنگ یا بافت بخصوص مورد تأکید قرار داد.
تناسبات
تناسب، از نظر مفهومی اشاره، به شخصیت ذاتی و از نظر شکل، به نسبت یک جزء به جزء دیگر و یا نسبت یک جزء به کل، از نظر بزرگی و اندازه، تعداد و یا میزان و کیفیت اشاره دارد. در یک خانه مسکونی نیز اندازۀ فضاهای مختلف متناسب با هم تعیین می شوند. درک ما از اندازۀ هر چیزی، بستگی به اندازۀ اشیای پیرامون آن دارد.