جهت حصول این هدف باید که نگاهی عمیق ، دقیق و اصیل به رسالت آموزش و پرورش به ویژه در این مقطع تحصیلی بیندازیم .
بر طبق اصول روانشناختی ، به خصوص روانشناسی رشد ، پیکره ی اصلی خصوصیات ذهنی - روانی انسان در درجه ی اول در دوران طفولیت ( تا 2 سالگی ) پی ریزی شده و ساختاربنای آن در درجه ی دوم تا حدود 7 سالگی ( دوران کودکی و پیش از شروع دوران مدرسه ) شکل می گیرد .
نتیجتا ما در مقطع ابتدایی با موجوداتی به نام کودک انسان که تا 95% خصوصیات ذهنی،روانی ،اخلاقی و ... او شکل گرفته مواجه هستیم .
پس واقعیت اینست که برای آموزش و پرورش به معنای اصیل آن ، این زمان بسیار دیر بوده و شالوده و بنای ذهنی – روانی سوژه های مورد نظر ما تقریبا به تمامی شکل گرفته
است .
تقریبا تمام عصبیت ها ، عادات هنجارشکنانه و بیماری های ذهنی-روانی ( از قبیل انواع وسواس ها ، افسردگی ها و ... ) که به جز رنج حاصل از نفس وجود خودشان ، عامل اصلی آموزش ناپذیری و عدم درک و پیشرفت در دروس نظری ، تجربی ، عملی و ... هستند ، خاستگاهی در دوران طفولیت و کودکی دارند و در حقیقت تمام ما به عنوان انسان میراث دار این فرآیند تو در تو و پیچیده ی بشری هستیم و پیش تر از آن که به خود بیاییم ، طبیعت انسانی و جوامع بشری ، تمام ساختار فکری – ذهنی – عاطفی ما را شکل داده است .
اما از جایی می توان و باید به طور آهسته اما پیوسته تغییر جهتی بنیادین در این مسیرآموزش انسانی ایجاد نمود تا شاید بعد از طی قرون متمادی شاهد نسلی به مراتب سالم تر ( چه از لحاظ ذهنی – عاطفی – فکری و چه از لحاظ بدنی ) ، هوشمند تر ، پر احساس تر و مسئولیت پذیرتر باشیم وبه اعتقاد نگارنده ی این سطور ، دقیقا همین مقطع ابتدایی
جایی است که باید عزم جامعه جمع در شروع این تغییر جهت بنیادین شود .
درست است که بنای ساختار ذهنی-روانی کودک شکل گرفته ، اما هنوز می توان در این مقطع ، این ساختار ذهنی – روانی را مقاوم سازی و تلطیف و کارا کرد و تا حتی برخی نواقص را به محاسن تبدیل نمود . جدای از این ، بهترین زمان ( و شاید تنها زمان ) آموزش " مهارت های اجتماعی " نیز همین دوره است ، چرا که مدرسه اولین و اساسی ترین مدلی از جامعه است که در ذهن کودک شکل می گیرد و تا آخر عمر جامعه را با این مدل اولیه احساس کرده ، خواهد سنجید و قضاوت خواهد نمود.
مغز آموزش و پرورش وآموزش پذیری همانا " رشد تکانه ی مسئولیت پذیری " در وجود آدمی است . رشدی موزون و همه جانبه در تمام طیف های مسئولیت پذیری ، از جمله مسئولیت پذیری فردی ، مسئولیت پذیری خانوادگی ، مسئولیت پذیری فامیلی ، مسئولیت پذیری همسایگی و ... ونهایتا دو مسئولیت پذیری بسیار حائز اهمیت " دوستی " و " اجتماعی " .
چرا که آدمی به شرط رشد مسئولیت پذیری ، کمترین کاری که می تواند به سادگی انجام دهد ، طی کردنِ با موفقیتِ مسیر دروس نظری و تجربی و عملی و نائل شدن به تخصص مورد علاقه ی خود است و دیگرخبری از سرباز زدن از طی مسیرتحصیلی نخواهد بود ، چرا که فارغ از وجود علاقه ی ذاتی انسان به دانستن و کار و کسب تخصص ، تکانه ی انگیزشی مسئولیت پذیری زندگی خود و خانواده و جامعه و... هم در روان او وجود خواهد داشت .
حال به عمیق ترین سطح ازطراحی این فرآیند نزدیک شده ایم . چگونه مسئولیت پذیری ذاتی کودک انسان را در ابتدا بیدار و سپس شرایط رشد آن را فراهم کنیم . ( دقت کنیم که حس مسئولیت پذیری در انسان بر خلاف اشتباه رایج عموم مردم و حتی برخی متخصصان ، ایجاد کردنی نیست و اساسا انسان قادر به ایجاد و خلق هیچ چیزحتی در زمینه های علمی نیست و تنها می تواند آگاهانه شرایط رشد پدیده های از پیش موجود را فراهم کند یا ناآگاهانه این شرایط را از بین ببرد ؛ انسان ذاتا مسئولیت پذیر است ، اما شرایط فرهنگی و آداب و عصبیت های محیطی ، رشد آن را مسدود می کند و ما در ابتدای ام نیازمند بیدار کردن دوباره ی آن و سپس فراهم کردن شرایط رشد آن هستیم .)
ستون اصلی ایجاد فضایی جهت رشد تکانه ی مسئولیت پذیری ، احترام است ، احترام است ، احترام .
احترامی که ذاتا باید به انسان و به خصوص کودک انسان ، صرف انسان بودن او مبذول شود . احترامی که هزاره هاست از میان آدمیان رخت بر بسته و هجویات و آدابی سطحی و بی محتوا جایگزین آن شده . احترامی خلاقه و اصیل که باید چون محیطی روانی عاطفی ، کودک معصوم و هوشمند انسان را در بر بگیرد ، اما تقریبا تمامی فرهنگ های انسانی اتوریته هایی قدرتمند همچون " لزوم احترام به بزرگتر " را کاملا در خلاف جهت با آنچه تحلیل کردیم ترویج و جایگزین می کنند .
بزرگترها ی انسانی چیزی نیستند جز همان کودک انسانی که در اثر همین جریان اشتباه عموما دارای عصبیت هایی عمیق و عاداتی نا هنجار شده و مسئولیت پذیری در آنان ( به دلایلی که شرح آن رفت ) یا در ابتدایی ترین و نابالغ ترین حالت آن است یا به کلی از بین رفته و تنها آداب و رعایت هایی سطحی و خالی از مغز از آن به جا مانده ، و نتیجتا کودک بی نوا و آسیب پذیر انسان که به حکم طبیعت نیازمند حمایتش ، در طی این قبیل اتوریته ها ی مورد تایید همگان ، مجبور به احترام و تقلید از همان بزرگترهای مذکورمی شود ، و کم کم بر اثر همین کهن الگو ، جریان فطریات اصیل او نیزعقیم مانده و نابارور و بدون رشد خواهد ماند و اینگونه است که بعد از هزاران سال تمدن و فرهنگ ، انسان و جوامع انسانی ابدا آنی نیستند که شایسته و بایسته است .
در واقع این احترام نیست که باعث رشد مسئولیت پذیری می شود ، بلکه عدم احترام به کودک انسان است که باعث عدم رشد این تکانه ی اساسی و ارزشمند می گردد .
احترامات اساسی ای که مدرسه ( به عنوان جامعه ) در قبال کودکان انسان، ملزم به رعایت آن است را در دو شاخه ی سخت افزاری ( مرتبط با فضای معماری و امکانات و ...) و نرم افزاری ( مرتبط با نحوه ی تعامل آموزگاران و مسئولین با دانش آموزان و ...) می توان بررسی کرد ، که بخش سخت افزاری آن که قطعا تاثیر بسزایی بر بخش نرم افزاری هم خواهد داشت ، مبنای اساسی طراحی فرآیند معماری این پروژه بوده است که دربعضی از توضیحات بعدی برخی از آنها مختصرا برشمرده خواهند شد .
با توجه به اهداف اولیه ی طرح پروژه ، سازه ی بنای اصلی مدرسه تقریبا به ساده ترین و سهل الاجرا ترین و کم هزینه ترین حالت آن طراحی شده است .
اسکت آن به هر دو صورت فلزی و بتنی قابل اجراست ( البته در نقشه ها جهت کاهش سطح مقطع ، ستون ها فلزی در نظر گرفته شده ) ، دهانه ها در حدود عرف ( بزرگترین دهانه 8.20 متر ) در نظر گرفته شده ، تقارن در هر دو جهت با نسبت خوبی رعایت شده ، جهت افزایش سختی جانبی در برابر بار زلزله حول محور ضعیفتر بنا ، در تمام آکس های محور ایکس ( آکس 1 تا 8 ) در دهانه های آ.ب و ای.اف ، بادبند یا دیوار برشی در نظر گرفته شده ، و سیستم سازه ای در جهت وای به صورت قاب خمشی کاملا جوابگو است .
خاصیت قابل گسترش بودن بنا و ساخت مرحله ای ( در صورت کمبود بودجه در فاز های اول اجرا ) به دلیل فکر شده ی تیپ بودن کلاسها و نحوه ی جایگذاری راه پله ها ، کاملا رعایت و طراحی شده است و می توان پس از پی ریزی ، دو کلاس به دو کلاس بنا را اجرا نمود و در آخر نمازخانه ی بام را اجرا کرد .
ساده ترین انواع سیستم سقفی هم برای این سازه قابل طراحی و اجراست و هیچگونه پیچیدگی خاصی نخواهد داشت .
این کوریدور به نحوی طراحی شده که دارای نور طبیعی خوبی از هر دو سمت آن می باشد ، مسیر حرکت به صف دانش آموزان با توجه به 6 مسیر ورود جانبی به کوریدور، با نظم و سهولت امکان پذیر است ، همچنین حوضچه هایی در تقاطعات این کوریدور جهت تلطیف فضا و ایجاد مسیر های مجازی تعبیه گردیده است .
طراحی این فضا هم از لحاظ آمادگی ورود به کلاس و هم از لحاظ تسهیلاتی از جمله کمد دانش آموزی ، انبار کلاس ، سرویس دست شور و توالت کلاسی ، جزو فضاهای اساسی و پر اهمیت می باشد .
تخصیص فضایی شخصی و امن مانند کمد دارای کلید شخصی به کودک دانش آموز ، جهت نگهداری از لوازم شخصی خود ، یکی از اساسیترین احتراماتیست که باید به کودک دانش آموزگذاشته شود ، این کار بسیاری از تنش های ناشی از گم شدن یا آسیب دیدن وسایل ، بروز حس بدبینی نسبت به سایرین و ... را کاهش داده و از طرفی مسئولیت نگهداری از اموال شخصی را در او تقویت و نظام مند می کند .
از اساسی ترین ایده های طرح ، همین ایوان های مرتبط با هر کلاس ، پرگولای کپری آن جهت سایه روشن و خنکا ی فضا ، باغچه ها و نشیمن های روبروی هم آن است ، که مجموعا فضایی صمیمی و مطبوع را برای دبیر و دانش آموز ، به خصوص در آنتراک های وسط کلاس رقم خواهد زد .
طراحی دو فرآیند اساسی باعث شکل گیری این ایده شد :
1. کودک انسان باید فرا بگیرد و درک کند که نسبت به بزرگتر و آموزگار ( و بعدها در اجتماع کارفرما ، مدیر و ... ) ، تعاملی دو سویه برقرار کند که یک سوی آن اطاعت و نظم و رعایت دیسیپلین کاری و آموزشی معلم است و سوی دیگر آن عدم خود باختگی نسبت به بزرگتر و برقراری ارتباطی سالم و صمیمی و به دور از مناسبات سنی با او .
با کمک طراحی این فضا ( بخش سخت افزاری طراحی فرآیند ) ، این فرهنگ دو سویه ( برنامه ی نرم افزاری هدف فرآیند ) را به خوبی هم در دانش آموز و هم در دبیر می توان جاری و ساری نمود و فرصتی برای آنسوی روابط انسانی مابین دانش آموز و دبیر مهیا کرد. به طوریکه حتی می توان زمان هایی که مطالب کلاس نیاز به تخته و میز و صندلی ندارد ، کلاس را به نحوی خودمانی تر و در ارتباطی صمیمی در این فضا برقرار نمود ، حتی بعضا تنبیهاتی که در اثر خواب آلودگی متوجه دانش آموز می شود را با فرستادن او برای دقایقی به این فضا می توان از بین برد .
2. در بخش اول نوشتار، صحبت از بیدار کردن تکانه ی مسئولیت پذیری بود که بخشی از آن ایده دراین فضا بدین شکل عملیاتی می شود که هر دانش آموز در ابتدای سال تحصیلی گیاهی را با خود به مدرسه آورده و در باغچه ی ایوان کلاس خود بکارد ، و مسئولیت مراقبت از آن را نیز به عهده بگیرد ، اینچنین می شود که هر گیاه آن باغچه به عنوان گیاه فلان دانش آموز دارای هویت می شود و میزان طراوت و رسیدگی به آن ها به طور طبیعی مورد رقابتی سالم و مسئولانه قرار می گیرد و فرآیندی در جهت رشد تکانه ی مسئولیت پذیری به کار می افتد .
طراحی این میز و صندلی ها مطابق با ابعاد ارگونومیک دانش آموزان صورت پذیرفته و نکاتی چند جدای از ابعاد و زوایای استاندارد آنها قابل بررسی است :
1. قابلیت تنظیم ارتفاع متناسب با قد دانش آموز درشروع سال تحصیلی
2. در نظر گرفتن فضایی جهت کیف و کوله دانش آموزان
3. تعبیه ی دو جک فشاری پشت پشتی های صندلی جهت جلوگیری از قوز کردن بچه ها در هنگام نوشتن که تا حدود 10 سانتیمتر قابلیت افزایش طول خواهند داشت .
4. استفاده از چوب نرم جهت نشیمن و آلومینیوم جهت سازه ی صندلی و چوب فشرده جهت میز
5. جانمایی میز ها به شکلی که فضای کافی در دو طرف میز جهت خارج شدن و نشستن بدون مزاحمت بقل دستی وجود داشته باشد .
ایجاد یک اختلاف سطح 10 سانتیمتری جهت دید داشتن مناسب عقب کلاس به معلم و تخته و همچنین تقسیم دانش آموزان کلاس به دو گروه جهت مسابقات ، کارهای گروهی و ...
تعبیه ی دو دریچه روی سقف کلاس به شکل بادگیر دو مزیت سیرکولاسیون مناسب هوا در فصول گرم ونور غیرمستقیم طبیعی
را ایجاد خواهد نمود .
همچنین در هنگام فصول سرد و بارندگی شدید به سادگی می توان پنجره ی دو جداره ی تعبیه شده روی دهانه ی بیرونی را بست .
با توجه به اقلیم منطقه استفاده از کولر آبی جهت سرمایش و سیستم شوفاژ و پکیج جهت گرمایش سیستم کم هزینه و قابل قبولیست ، مضافا اینکه در فصول معتدل تر یا باز گذاشتن پنجره ها و بادگیر ها و استفاده از یک پنکه ی سقفی ، و با توجه به سایه روشن حاصل از پرگولاهای کپری ، می توان به یک سیرکولاسیون طبیعی ، پویا و مداوم دست یافت .
با توجه به آفتاب شدید منطقه و گرمای هوا ، استفاده از سایبان به خصوص برای ایوان بسیار مناسب می نمود ، اما در عین حال عدم کاهش زیاد نور طبیعی نیز تعیین کننده بود ، این دو مطلب باعث شکل گیری ایده ی استفاده از فرم پرگولا به جای سایبان در کنار باغچه ها بود ، از سوی دیگر استفاده از منابع و متریال بومی این ایده را پخته تر و کاراتر نمود تا نهایتا به ایده ی پرگولای کپری رسید که سازه ی اصلی آن فلزی ( کاور شده با لیف خرما ) و مابقی ساختار به سبک سازه های کپری و با استفاده از ساقه و برگ و ... نخل های منطقه خواهد بود .
این ایده ی نرم افزاری در جهت رشد مسئولیت پذیری و آموزش مهارت های اجتماعی بدین شکل عمل می کند که هر دو هفته دو نفر بقل دستی یک میز ، مسئولیت برخی از کارهای کلاس را با یک ربع زودتر آمدن و یک ربع دیرتر رفتن ، طبق برنامه ای مدون که در بخشی از کوریدور هر کلاس نصب می شود ، به عهده می گیرند . کارهایی از جمله آب دهی به گیاهان و جمع آوری اشیاء گم شده وکارهای مرتبط با موزه ی زمان و ...
با استفاده از سه راه پله دانش آموزان به فضای بام که با جان پناه 1 متری و نرده روی آن به خوبی محافظت شده راه پیدا می کنند که فضایی است چند منظوره به عنوان نماز خانه و دارای یک سن جهت جشن ها و مراسم و ... در ضلع شمالی آن .
یکی از مهمترین ویژگیهای طرح به نظر من همین فضای نمازخانه ی دارای شیشه های رنگی سراسری آن است ، یکی از مهمترین و شاید مهمترین نیاز انسان معاصر درک کیفیات مراقبه گون ( یا مدیتیشنی ) جهت هم فازی با طبیعت و جهان است که این مهم در کشور ما با توجه به دین رسمی کشور ، اسلام ، می تواند توسط فضای معماری مساجد و نمازخانه ها به وقوع بپیوندد .
با طراحی فضای نماخانه ایِ فکر شده ( دارای یک کوریدور دسترسی داخلی ، جا کفشی، جای مهر ،سِن و ... ) آنهم با نور های رنگین سحرانگیز با توجه به پیشینه ی این نورهای رنگی در معماری سنتی ما ، می توان فضایی به وجود آورد که دانش آموزان با انگیزه ای بالا در این فضا حضور به هم رسانند و اوقاتی را در کیفیتی مراقبه گون همراه با نماز و دیگر مراسم به سر ببرند .
با توجه به قرار گرفتن این پروژه در مناطق محروم کشورمان ، با طراحی این دو فضا و اطلاع رسانی مناسب ، می توان خیل کثیری از علاقه مندان به امر مقدس آموزش از اقصی نقاط کشور را با برنامه ریزی درست دعوت نمود و مهارت های اساسی را در طی کارگاه هایی دو یا چند روزه به دانش آموزان این مدرسه آموخت که از جمله ی موثرترین این موارد آموزش های مرتبط با کامپیوتر و اینترنت و زبان انگلیسی است که به نوعی می تواند آینده ی شغلی و کاری دانش آموزان این مدرسه را تضمین کند .
در طی دوران 6 ساله ای که دانش آموزان در مدرسه سپری خواهند کرد ، اتفاقات و حوادث ریز و درشت خاطره انگیزی خواهد افتاد ، از حضور یک حشره در کلاس گرفته تا انشاء خوانی بچه ها و ...
در ضلع شرقی مدرسه کوریدوری قطار مانند شامل 30 اتاقک 1.5متر در 1.5 متر( جهت یک دوره ی سی ساله ) طراحی شده که دانش آموزان هر دوره ، تمام اشیاء و ... خاطره انگیز خود را به مرور در صندوقچه ی آن اطاقک قرار می دهند ( از وظایف دیگر شهردارها ) در زمان فارغ التحصیلی ازمدرسه نیز هر یک پیامی را برای آینده ی خود بر روی خشت یا چوب یا کاغذ ثبت می کنند و در این اتاقک قرار می دهند .
این موزه در گذر زمان تکانه ای ازوفاداری و عرق به مدرسه و روستا را در روان دانش آموزان ایجاد خواهد کرد و فقط کافیست تصور کنید بعد از سی سال یکی از همین دانش آموزان که حال دیگر اصطلاحا برای خود کسی شده به مدرسه برگشته و با پیامی که با دست خط خود برای فرد آینده ی خود نوشته مواجه شود :
" برای آبادانی روستایم تمام تلاشم را خواهم کرد "
بدیهیست که عواطف نوستالژیک وعمیقی در سراسر وجود او به جریان خواهد افتاد و قطعا آن روستا پس از چند دهه از آبادان ترین و با فرهنگ ترین مناطق کشور خواهد شد .
پس بازهم با طراحی یک فرآیند و به کمک معماری به هدفی اصیل و عمیق در جهت اعتلای انسان و انسانیت رسیده ایم .